احتمالا زیاد برایتان پیش آمده که وارد یک فروشگاه شدید و تنها به خاطر بیان نامناسب یک فروشنده از خرید صرفنظر کرده باشید. یا بالعکس؛ بدون قصد خرید وارد یک فروشگاه شدید و فقط با شنیدن چند جملهی مناسب و جذاب از یک فروشنده به خرید مشتاق شدهاید و بدون اینکه اصلا بدانید چه اتفاقی افتاد؛ با یک کیسه خرید از مغازه خارج شدهاید.
چنین تجربههایی نشان میدهد که کلمات و جملات، جادویی قدرتمندتر از تصور ما دارند. این قدرت جادویی نه فقط در دنیای بازاریابی و فروش؛ بلکه در تعاملات روزه هم نقش و اهمیت بسیار دارند. هر کلمه نقشی تاثیرگذار بر احساسات و تصمیمات افراد دارد و با تکنیک های کلامی جذب مشتری میتوانید نه فقط مشتریان بلکه تمام انسانها را به هدفی که مدنظر دارید برسانید.

این همان جایی است که روانشناسی زبان اهمیت پیدا میکند و نشان میدهد چگونه کلمات میتوانند مسیر فکر مخاطب را هدایت کنند.
| به بیان ساده، مردم بیش از آنکه با منطق تصمیم بگیرند، تحت تأثیر احساساتی هستند که کلمات در آنها برمیانگیزند. |
حالا با توجه به چنین تاثیر شگرفتی، در ادامه این مقاله قرار است از دو منظر به تکنیک های کلامی جذب مشتری بپردازیم. نخست از منظر بررسی جملات تاکیدی و مثبتی که افراد چه در نقش فروشنده و چه در هر نقش دیگری لازم است برای تقویت ذهن و انرژی خود به آن توجه کنند و دیگر جملاتی که باید بهطور مستقیم به مشتری گفته شود. منظورمان همان جملات مشتری پسند است که میتواند یک ارتباط صمیمانه و حرفهای را با مشتری ایجاد کند.
پس اگر آمادهاید با قدرت واژهها فروش خود را متحول کنید، تا پایان این مطلب با ما همراه باشید.
چطور حرف بزنیم تا مشتریها را جذب کنیم؟
قدرت کلام در جذب مشتری نیازمند شناخت درباره اثر روانی واژهها و لحن است. هر واژهای که در گفتوگو با مشتری استفاده میکنید، یک پیام پنهان هم با خود حمل میکند؛ پیامی که بهطور مستقیم به ذهن ناخودآگاه او میرود و بر ادراک، احساس امنیت یا حتی علاقهاش به شما و محصولتان اثر میگذارد. لحن صدا، نوع تأکید، سکوتهای کوتاه و حتی لبخند پشت کلمات میتواند باعث شود مشتری با اشتیاق بیشتری به صحبتهای شما گوش دهد یا برعکس، بهسرعت از ارتباط منصرف شود.
اگر میخواهید مشتری را فقط با حرف زدن جذب کنید، لازم نیست نمایش اجرا کنید یا متن حفظشده تحویل دهید؛ کافیست یاد بگیرید چطور صادق، حرفهای و هدفمند حرف بزنید.
کلماتی که انتخاب میکنید باید حس امنیت، ارزش و درک متقابل را منتقل کنند.
مثلاً این جملهها را مقایسه کنید:
- «این محصول خوبه.»
- «این محصول رو مشتریهایی انتخاب میکنن که روی کیفیت حساسن.»
جملهی دوم نهتنها اعتماد ایجاد میکند، بلکه حس تعلق و مرجع اجتماعی هم منتقل میکند. این دقیقاً یکی از اصول ساده ولی کلیدی در فن جذب مشتری است.
پس برای اینکه گفتارتان تأثیرگذار و بهیادماندنی باشد:
| از واژههای منفی، تند یا بیحوصله پرهیز کنید. | |
| از جملات مثبت، مشتریمحور و شخصیسازیشده استفاده کنید. | |
| با لحن مطمئن، آرام و صمیمانه صحبت کنید (نه بیش از حد رسمی، نه بیش از حد خودمانی). | |
| سؤالات باز بپرسید تا گفتوگو ادامه پیدا کند، مثل: «براتون مهمتره که محصول سبک باشه یا بادوامتر؟» |
و یادتان باشد: تاثیر نهایی فقط در انتخاب کلمات نیست. بلکه حالت بدنی مناسب، حرکات دست و تماس چشمی هم تاثیر شگرفی در فروش یا تاثیرگذاری شما خواهند داشت. اگر میخواهید با این تکنیکهای زبان بدن آشنا شوید پیشنهاد میکنیم مقاله زبان بدن در فروش را هم بخوانید.
تکنیکهای کلامی جذب مشتری برای اثرگذاری بر ذهن فروشنده
پیش از آنکه فروشنده بتواند مشتری را قانع کند، باید ابتدا ذهن خودش را متقاعد کرده باشد. ذهنی که مضطرب، ناامید یا بیانگیزه باشد، حتی حرفهایترین تکنیکهای فروش را هم بیاثر میکند. به همین دلیل است که بسیاری از فروشندگان موفق، پیش از آغاز روز کاری خود برخی از اثربخشترین جملات تاکیدی برای جذب فروش را تکرار میکنند تا ذهن و انرژیشان را در مدار درست تنظیم کنند. اما این جملات چیست؟
بیایید باهم چند نمونه از این جملات را بررسی کنیم:
جملات تاکیدی و خودباوری در فروش
جملات تاکیدی، عبارتهای مثبت و قدرتمندی هستند که با تکرار مستمر، به باور ذهنی و رفتاری تبدیل میشوند. تکرار این جملهها باعث میشود ناخودآگاه فرد بیشتر بر موفقیت، اعتماد و آرامش متمرکز شود. این همان چیزیست که در روشهای مدرن روانشناسی انگیزشی و حتی درمان شناختیرفتاری هم استفاده میشود.
| «امروز، فرصتهای خوبی برای ارتباط مؤثر با مشتریان در انتظار من است.» | |
| «هر گفتوگو، فرصتی برای ساختن یک رابطه پایدار است.» | |
| «فروشهایی که از دست میروند، راهی برای فروشهای بزرگتر هستند.» | |
| «من به مسیر خودم و نتایج مثبتم باور دارم.» | |
| «موفقیت من از درون شروع میشود، نه از بیرون.» |
جملات تاکیدی نهتنها احساسات فروشنده را تنظیم میکنند، بلکه بر زبان بدن، لحن و انتخاب واژهها هم تأثیر میگذارند. یک فروشنده با ذهن آماده، ناخواسته حرفهایتر حرف میزند، بهتر گوش میدهد و راحتتر اعتماد مشتری را جلب میکند.
جملات تاکیدی به سبک فلورانس اسکاول شین برای جذب مشتری
فلورانس اسکاول شین یکی از پیشگامان تفکر مثبت و قدرت کلام بود. در سبک او، جملات تاکیدی با ترکیبی از ایمان، وضوح و تمرکز ساخته میشوند تا ذهن را در مسیر موفقیت فعال نگه دارند. علت اهمیت جملات او شاید فلسفهای است که در زندگی و مطالعات خود داشته است. اسکاول شین در کتاب خود به نام «بازی زندگی» میگوید:
نیروهای نامرئی همواره برای انسان کار میکنند که همیشه خودش رشتهها را میکشد، اگرچه انسان از این موضوع آگاه نیست. اما به دلیل قدرت ارتعاش کلمات، هر چه انسان بیان میکند، شروع به جذب آن میکند.
حالا بیایید با چند نمونه از جملات تاکیدی به سبک اسکاول شین برای جذب مشتری بیشتر آشنا شویم:
| من یک آهنربای مشتریان موفق هستم. | |
| کسبوکار من هر روز در حال رشد و توسعه است. | |
| من به راحتی مشتریان جدید جذب میکنم. | |
| مشتریان من از محصولات و خدمات من بسیار راضی هستند. | |
| خداوند روزیرسان شکستناپذیر من است و هماکنون مبالغ هنگفت پول در پناه لطف الهی و به شیوههای عالی به من میرسد. | |
| همه راهها برای من گشوده و همه درها باز شدهاند تا خیر و برکت بیپایان به من برسد. | |
| من به جریان بیپایان توانگری متصل هستم و به شیوههای عالی به سوی من جاری میشود. | |
| من به طرُق منحصر به فردی مشتریان و رفاه جذب میکنم. | |
| ذهن من پذیرای منشأ بینهایت رفاه و مشتریان عالی است. | |
| من به عنوان یک شخص مرفه و موفق، خودم را دوست دارم و شایسته دریافت فراوانی هستم. | |
| پول و رفاه به سادگی و بدون تلاش به سمت من میآیند. |
برای اینکه تأثیر این جملات در ذهن تثبیت شود، بهتر است آنها را هر روز صبح، قبل از شروع تماسها یا ملاقاتها در سکوت یا با صدای بلند برای خود تکرار کنید. حتی نوشتن این جملهها روی برگه و چسباندن آنها کنار مانیتور یا در دفتر کار میتواند در تنظیم فضای ذهنی بسیار مؤثر باشد.
اگر بخواهیم جملات تاکیدی برای جذب مشتری را بهعنوان بخشی از مهارتهای نرم فروش تعریف کنیم، باید بپذیریم که این جملات، پایهی ذهنی اجرای درست سایر تکنیکهای کلامی هستند.
تکنیکهای کلامی برای جذب مشتری در گفتگو
حتی اگر محصول خوبی داشته باشید، بدون مهارت در گفتوگو و کلام، بعید است مشتری را قانع کنید. فروش موفق، بیشتر از هر چیز، به این بستگی دارد که چطور وارد گفتوگو میشوید، چگونه حس اعتماد ایجاد میکنید و در نهایت، چطور بدون فشار، پیشنهاد خرید میدهید. در ادامه با چند تکنیک مهم برای کلام تأثیرگذار در فرآیند فروش آشنا میشویم:
شروع مکالمه با مشتری؛ جمله اول همیشه مهم است
جملهی اولی که به مشتری میگویید شبیه به دری است برای افزایش یا کاهش فروش. پس اگر درست انتخاب شود، مسیر ارتباط باز میشود. اگر هم بیروح یا اشتباه باشد، احتمال بسته شدن مکالمه و فروش هم زیاد است. بهجای شروعهای کلیشهای سعی کنید با سوال یا جملهای ارزشمحور آغاز کنید.
مثلا نگویید:
| «چیزی لازم دارید؟» |
بگویید:
| «اگر اجازه بدید، راهنماییتون میکنم تا راحتتر انتخاب کنید.» | |
| «بیشتر مشتریهام دنبال کالایی بودن که کیفیتش براشون مهم بوده. شما هم همینطور؟» |
ساخت حس اعتماد با جملات ساده و صادقانه
مشتریها از فروشندگانی استقبال میکند که صادق، انسانی و بیادعا باشد. جملات پرزرقوبرق یا وعدههای بزرگ، برعکسِ آنچه فکر میکنید، معمولاً باعث بیاعتمادی میشوند. در عوض، با شفافیت و همدلی صحبت کنید. به مثال زیر دقت کنید:
| این محصول بینقصه، همه عاشقشن! اگه نخری از دستت رفته! |
| این مدل خیلی پرطرفداره، ولی اگر بخواید انتخاب اقتصادیتری داشته باشید، یه گزینهی دیگه هم هست. | |
| اگر محصول کاملاً مطابق خواستهتون نبود، راحت میتونید تعویضش کنید. |
استفاده از واژههای احساسی و مثبت
واژهها فقط اطلاعات منتقل نمیکنند؛ احساس هم منتقل میکنند. کلماتی مثل «آرامش»، «اطمینان»، «بادوام»، «مطمئن»، «شخصیسازیشده» و… حس خوبی در مشتری ایجاد میکنند.
| این صندلی طراحیشده تا شما حین کار راحت و با آرامش باشید. | |
| این محصول برای افرادی طراحی شده که خیلی نکتهسنجن و دقت و ظرافت براشون مهمه. |
معرفی محصول بدون اغراق
نیازی نیست محصول را بیش از حد تبلیغ کنید. کافیست به نیاز مشتری وصلش کنید و اجازه بدهید خودش تصمیم بگیرد. فروشندهی خوب فقط اطلاعات درست را در زمان درست ارائه میدهد:
| این بهترین محصول بازاره! اصلا رو دستش نیست. محاله هیچوقت خراب بشه! |
| این مدل بیشتر برای کسایی مناسبه که مصرف روزانه دارن و دنبال راحتیاند. | |
| مشتریهایی که به وزن دستگاه حساس بودن، از این مدل رضایت داشتن. |
همانطور که دیدید کافی است به جای جملات رایج و همیشگی در مکالمه با مشتری از جملاتی استفاده کنید که هوشمندانه، هدفمند و دقیق انتخاب کند. بیایید باهم به چند نمونه جمله معروفی که در مکالمه بین مشتری و فروشنده زیاد استفاده میشود نگاه کنیم و ببینیم شکل درست آن چگونه است:
نگویید: | بگویید: |
«تخفیف تموم شده.» | «اگر امروز خرید کنید، هنوز فرصت تخفیف ویژه دارید.» |
«موجود نداریم.» | «بهمحض شارژ، اطلاع میدیم یا یه گزینه مشابه معرفی میکنم.» |
«این گرونه.» | «این مدل کیفیت بالاتری داره و طبیعتاً ماندگاری بیشتری هم ارائه میده.» |
«الان کسی نمیاد.» | «الان وقت خوبیه برای بررسی راحت و بدون شلوغی.» |
«همه اینو میخرن، شما هم باید بخرید.» | «خیلیها انتخابش کردن، ولی مهم اینه ببینیم برای شما مناسبه یا نه.» |
«اشتباه میکنید اگه اینو نخرید.» | «اگه بخواید، مزایا و تفاوتهاش رو با مدلهای دیگه مقایسه میکنیم.» |
این تغییرات ساده، بخش مهمی از مهارت فن بیان با مشتری هستن. برای یادگیری کاملتری از لحن، واژهگزینی و تکنیکهای تعاملی، پیشنهاد میکنیم مقاله فن بیان با مشتری را هم بخونید.
جملات تاکیدی عملی برای جذب مشتری
در بسیاری از مواقع، مشتری تنها به یک جمله درست برای اطمینان و تصمیمگیری نیاز دارد؛ جملهای ساده، حرفهای و صادقانه که در لحظه مناسب گفته شود و ذهن او را از تردید به سمت اقدام هدایت کند. جملات تاکیدی عملی در همین نقطه نقشآفرینی میکنند.
برخلاف جملات درونیِ انگیزشی که برای تقویت ذهن فروشنده به کار میروند، این دسته از جملات مستقیماً به مشتری منتقل میشوند و اثر آنی در روند گفتوگو و تصمیمگیری دارند.
در ادامه، این جملات را در چهار موقعیت مهم و پرتکرار بررسی میکنیم.
جملات آغاز گفتگو
شروع گفتوگو، جاییست که اولین برداشت در ذهن مشتری شکل میگیرد. لحن شما، انتخاب واژهها و حتی ترتیب جملهبندی، میتواند مسیر رابطه را مشخص کند. جملههای آغازین بهتر است محترمانه، بیفشار و با پیشنهاد کمک همراه باشند.
❌ اشتباه رایج:
| «چیزی لازم دارید؟» |
این جمله بسیار خنثی و البته پرکاربرد است که اغلب گفتوگو را به سرانجام خاصی نمیرساند. اما اگر به شکل زیر بیان شود میتواند مسیر گفتگو را به نتیجه مطلوبی برساند:
| «سلام، خوش اومدید. اگر مایل باشید، راهنماییتون میکنم راحتتر انتخاب کنید.» | |
| «براتون مدلهایی رو میتونم معرفی کنم که بیشتر مورد استقبال قرار گرفتهان.» |
جملات اعتمادساز و آرامکننده در میانه گفتگو
در مراحل میانهی گفتوگو، بسیاری از مشتریها هنوز به نتیجه نرسیدهاند و ممکن است با تردید یا مقاومت ذهنی وارد تعامل شوند. استفاده از جملاتی که حس امنیت، آزادی عمل و احترام به انتخاب را منتقل میکنند، نقش مهمی در شکلگیری اعتماد دارد.
❌ اشتباه رایج:
| «نگران نباشید، هیچکس تا حالا از این ناراضی نبوده!» |
این جمله هم بهجای ایجاد آرامش، بیشتر حالت دفاعی و اغراق دارد. در مقابل، جملاتی ساده و شفاف مانند موارد زیر، میتوانند فضای مکالمه را انسانیتر و حرفهایتر کنند:
| تا زمانی که مطمئن نشدید، هیچ الزامی به خرید نیست. | |
| ما سعی میکنیم با توجه به نیازتون، بهترین گزینهها رو پیشنهاد بدیم. | |
| اگر سوالی هم پیش اومد، با خیال راحت بپرسید. |
جملات پایانی و دعوت به خرید
پایان گفتوگو یکی از حساسترین لحظات تعامل با مشتری است. در این نقطه، بسیاری از مشتریها به مرحله تصمیمگیری نزدیک شدهاند اما ممکن است همچنان کمی تردید داشته باشند. اگر فروشنده در این لحظه بهجای همراهی، فشار یا عجله منتقل کند، احتمال از بین رفتن اعتماد یا توقف خرید وجود دارد.
جملات پایانی باید حس آزادی انتخاب، احترام به نظر مشتری و آمادگی برای پشتیبانی را منتقل کنند. هدف این نیست که مشتری را وادار به تصمیم سریع کنیم، بلکه باید فضا را برای تصمیمگیری راحت، بدون استرس و با حس اختیار فراهم کنیم. به جملات زیر دقت کنید:
| «اگر مایل باشید، میتونم این مدل رو براتون رزرو کنم تا با خیال راحت تصمیم بگیرید.» | |
| «این مدل هنوز موجوده، اگر انتخابتون قطعی شد، من در خدمتم.» | |
| «در هر زمان که آماده بودید، من اینجا هستم تا راهنماییتون کنم.» |
این جملهها ضمن اینکه مشتری را دعوت به خرید میکنند، حس کنترل را در اختیار خودش باقی میگذارند. این دقیقاً همان نقطه تعادل میان مشاوره حرفهای و فروش مؤثر است.
برای درک بهتر استفاده از جملات تاکیدی برای جذب مشتری در عمل؛ بیایید باهم به چند نمونه گفتگوی واقعی بین فروشنده و مشتری نگاه کنیم:
نمونهای از استفاده از تکنیکهای کلامی هدفمند در فروش حضوری
فروشنده: خیلی هم عالی. گاهی بهترین انتخابا دقیقاً وقتی پیدا میشن که آدم دنبال گزینه خاصی نیست.
مشتری: (در حالیکه لبخند میزند) راست میگید. این سفیدرنگه چقدر طراحیش قشنگه.
فروشنده: انتخاب خوبیه. معمولاً مشتریهایی که دنبال طراحی ساده، بیزمان و ماندگاری بالا بودن، این مدل رو ترجیح دادن.
مشتری: وزنش سبکه؟ چون زیاد جابهجا میکنم.
فروشنده: بله، یکی از مزیتهاش همینه. میخواید همین مدل رو براتون رزرو کنم تا با خیال راحت تصمیم بگیرید؟ هیچ فشاری نیست، فقط چون فروشش خیلی بالاست و ممکنه تموم شه برای اینکه از دستتون نره میگم.
در این نمونه گفتگو که در فضای فروش حضوری استفاده میشود چند نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آن دقت کنید:
- همدلی اولیه بدون عجله یا فشار
- استفاده از لحن مشورتی و مشتریمحور
- تعریف مزایا با اتکا به تجربه مشتریان قبلی
- دعوت مودبانه و اختیاری به تصمیمگیری
نمونهای از استفاده از تکنیکهای جذب مشتری در فروش تلفنی

مشتری: بله، چند دقیقه وقت دارم. ولی واقعیتش هنوز مطمئن نیستم دقیقاً دنبال چیام.
فروشنده: کاملاً قابل درکه. خیلی از مشتریهای ما دقیقاً با همین حس شروع کردن و در مسیر مشاوره، مدل مناسب رو پیدا کردن. اگر مایل باشید، چند گزینه متناسب با نیازهای رایج مشتریها معرفی میکنم.
مشتری: باشه، بگید لطفاً.
فروشنده: برای مثال، مدلی که طراحی سادهتری داره و بیشتر برای فضاهای جمعوجور مناسبه، گزینه خوبی برای شروع بررسیه. مشتریهایی که روی مصرف انرژی و نصب راحت حساس بودن، همین مدل رو انتخاب کردن.
مشتری: جالبه، میشه عکسش رو هم برام بفرستید؟
فروشنده: حتماً. اگر دوست داشته باشید، اطلاعات کامل همراه عکس رو براتون در یکی از شبکههای اجتماعیای که حضور دارید ارسال میکنم. و اگر بخواید، میتونم این مدل رو تا ۲۴ ساعت براتون رزرو کنم تا فرصت بررسی داشته باشید، بدون هیچ تعهدی از سمت شما.
بهنظر شما در این گفتگو چه نکاتی از همه بیشتر به چشم آمد؟ بیایید باهم بررسی کنیم:
- شروع محترمانه و بررسی زمان مناسب برای گفتوگو: که باعث میشود مشتری احساس کند وقت و حال و زمانش برای فروشنده ارزشمند است.
- استفاده از واژههای نرم، غیرتهاجمی و مشتریمحور: که بر ایجاد اعتماد و همدلی میان فروشنده و مشتری میشود.
- ارائه پیشنهاد بدون فشار، همراه با رزرو اختیاری: که ترس و فشار را از روی مشتری برمیدارد و به او کمک میکند این خرید را با دلخواه و شرایط دلپذیر خود انجام دهد. در عین حال او را به خرید نیز ترغیب میکند.
البته توجه داشته باشید که در ظاهر، ما فقط داریم با مشتری صحبت میکنیم، اما واقعیت این است که بسیاری از جملات و واژههایی که به زبان میآوریم، مستقیماً با ذهن ناخودآگاه مخاطب ارتباط برقرار میکنند. این دقیقاً همان نقطهایست که فروش، وارد یک لایه نامرئی اما بسیار اثرگذار میشود.
تأثیر واژهها بر ذهن ناخودآگاه مشتری
خیلی اوقات در فرایند خرید، مشتری ممکن است بگوید «بذار فکر کنم»، اما در همان لحظه، ذهن ناخودآگاه او شاید تصمیم گرفته باشد. دلیل این اتفاق؟ انتخاب درست یا نادرست چند واژه ساده توسط فروشنده؛ یعنی شما!
بیایید برایتان بیشتر توضیح دهیم: ذهن ناخودآگاه انسان بسیار سریعتر از ذهن منطقی عمل میکند و تصمیمهای زیادی را بدون تحلیل آگاهانه میگیرد. واژههایی که احساس امنیت، فوریت، تعلق یا اعتبار منتقل میکنند، مستقیماً با این بخش از مغز ارتباط برقرار میکنند.
فروشندهای که این زبان را بشناسد، میتواند بدون فشار یا اغراق، مسیر تصمیمگیری را تغییر دهد.حالا اگر ناخودآگاه از این کلمات کمتر استفاده کنید و یا در جای نامناسبی بگویید چه میشود؟ نتیجه مشخص است.
چگونه واژهها بر ناخودآگاه اثر میگذارند؟
۱- از طریق تصویرسازی ذهنی:
کلمات میتوانند تصاویری در ذهن مشتری بسازند. وقتی میگویید «این مدل دقیقاً برای افرادی طراحی شده که زمان براشون باارزشه»، ذهن بلافاصله خودش را در آن موقعیت تصور میکند و تصمیم به خرید را شخصیسازی میکند.
۲- با تحریک احساسات پایه (امنیت، کنترل، ارزشمندی)
واژههایی مثل «تضمین»، «بدون ریسک»، «انتخاب شما»، «شخصیسازیشده» مستقیماً حس کنترل و امنیت را فعال میکنند. یعنی دو مؤلفهای که ناخودآگاه مشتری برای تصمیمگیری به آنها وابسته است.
۳- از طریق تکرار و تقویت باورها
وقتی مزایای محصول با واژههای مشخص و مثبت بارها در طول گفتوگو تکرار میشوند، ناخودآگاه آنها را بهعنوان «واقعیت» ثبت میکند. این یعنی فروش، پیش از آنکه منطقی انجام شود، در لایه احساسی تثبیت شده است.
کلمات جادویی در فروش که مغز به آنها حساس است
برخی واژهها بهدلیل بار معنایی و تجربی که در ناخودآگاه مخاطب دارند، میتوانند حس اعتماد، اشتیاق یا فوریت ایجاد کنند. در ادامه چند نمونه از این کلمات را میبینید:
دسته | واژههای پیشنهادی | اثر روانی |
القای نو بودن | «جدید»، «بهروز شده»، «نسخه جدید» | تحریک حس کنجکاوی و تمایل به تجربه |
القای ارزش ویژه | «ویژه»، «انحصاری»، «محدود»، «پیشنهاد امروز» | حس فوریت و ترغیب به تصمیم سریع |
القای توجه شخصی | «شخصیسازیشده»، «با توجه به نیاز شما»، «مناسب شما طراحی شده» | ایجاد حس تعلق، دیدهشدن و تفاوت |
القای اجتماعی | «محبوبترین»، «پرفروشترین»، «توصیه شده توسط...» | حس تأیید جمعی و امنیت در تصمیم |
استفاده هوشمندانه از این واژهها، بدون اغراق و در جای مناسب، میتواند تفاوت چشمگیری در اثرگذاری گفتار فروشنده ایجاد کند.
سخن آخر
در پایان باید تأکید کنیم که جذب مشتری، فقط به تخفیفها، قیمت پایین یا ویژگیهای فنی محصول محدود نمیشود. بسیاری از فروشهای موفق، نه بهخاطر محصول، بلکه بهخاطر نحوه حرف زدن فروشنده و انتخاب دقیق واژهها اتفاق افتادهاند.
هر جملهای که به زبان میآورید، میتواند ذهن مشتری را به تصمیم نزدیکتر کند یا کاملاً او را از ادامه گفتوگو منصرف سازد. برای اثرگذاری واقعی، باید این مهارت را مثل هر توانمندی دیگر با تمرین مداوم، آگاهی از لحن و تسلط بر زبان بدن تقویت کرد. اگر میخواهید در فروش خود تحولی ایجاد کنید، از امروز نه فقط روی چیزی که میفروشید، بلکه روی شیوه بیان آن تمرکز کنید. قدرت کلمات، جدیتر از آن چیزی است که تصور میکنید.